خاطرات یک قد بلند🍁


The Diaries of a Magniloquent Queen

ایمان

در چشم من ایمان یک نیروی درونی است، چیزی که از همان لحظه ی اول تورا به نقطه ای نا معلوم معطوف می کند، آهسته آهسته شخصیت و ظاهرت را شکل می دهد و می‌شود همان ذات اولیه ت. روزی که مادرم چادر نماز گل گلی آبی نارنجی را برایم دوخت تا مانند تمام به تکلیف رسیده های آن زمان نماز بخانم، در اتاق را بستم و در سجاده ام چمباتمه زدم و بعد از کلی فکر کردن شروع کردم با قدرتی نا معلوم صحبت کردن، گفتم که مرا ببخش چون روزهایی می‌رسد که شاید نتوانم نماز بخانم، و تو از من ناراحت میشوی، من خدای ناراحت را دوست ندارم، قول هم نمی دهم که همیشه نماز بخانم پس کلا نماز نمی خانم.

ایمان باور است، و شکل ظاهریش به صورت ادیان مختلف نمود می کند، ادم ها از جهل و نادانسته های یکدیگر استفاده می کنند و برایشان سر مشق مینویسند. یکی می اید عصایش را به زمین می کوبد، آن یکی ماه را نصف می کند، بعد می شود معجزه، حالا اگر من عصایی داشتم که اژدها می شد به تیرکی در میدانگاهی میبستند و به جرم جادوگری آتشم می زدند. 

نمی دانم اما مطمینم که فرهنگ همیشه وحشتناک ترین حرکت برای دیکتاتور هاست، زیرا مردمی که کتاب می خواند دیگر برده ایی نمی پذیرند. ما کتاب نمی خوانیم، اصلا نوشته ها را نمی خاهیم، چون حقیقت و کشف آن هیچ گاه شیرین نبوده است، انسان ها را از آن چیزی که آرامشان می کند دور می کند، حقیقت خوشبختشان نمی کند، آن مبدا هستی را که تمام ناامیدی ها و ناله هایشان را در آن چال می کنند ازشان می‌گیرد. بعد خودشان می مانند و خودشان، چند روز که تنها ماندند چوبی، تیری، تخته ایی بر میدارند و میتراشند و بر طاقچه ایی کنار پنجره جایی که نورانی تر است می گذراند و دست هایشان را بهم چفت می کنند و با قدرت می خواهند که آن ها را ببخشد. می بخشد، خیلی بی صدا، گاهی در آغوششان می‌گیرد، موهایشان را نوازش می کند، می بوسدشان، ولی نمی فهمند. گاهی حقیقت ارزش آن را ندارد که فریاد زده شود و با شور و اشتیاق دنبال شود.


پ.ن

جنبش بعدی جنبش زن هاست، آنهایی که سال ها پیش زندگی می کردند و سلامتی می بخشیدند، آن هایی که بخاطر دستان و چشمانی شفا بخش در دریاها غرق شدند و سوزانده شدند، آن هایی که بدون هیچ چشم داشتی به زندگی ادامه می دهند، خودشان را در امتداد روز های زندگی می کشند و حیات می بخشند.


دل نوشت

غرق در خدایم، ...

(: Pegah ۰
محمدرضا شمس
حق دارم اگر عابد پنهان باشم
از مسجد و محراب گریزان باشم
اسلام اگر دین شما خوبان است
مومن تر از آنم که مسلمان باشم!
یاسر قنبرلو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان