خاطرات یک قد بلند🍁


The Diaries of a Magniloquent Queen

ابان

بعضی وقت ها باید پاییز را از پایین شروع کرد

از شوش، مولوی، پانزده خرداد و سی تیر...

آبان است و دلم برای قدم زدن پاییز پر میکشد،

توفیق اجباری رفتن به آگاهی شاپور و ترس و وحشت شور انگیز محیطی به آن امنیتی برایم خوشایند بود.

همین که وصله ای ناجور بر پهنه ی رعب اور در و دیوار و محیط نظامیش بودم نظرم را جلب کرد، پسر یکی را کشته بودند، موهای آن دیگری را تراشیده بودند، مهربان و خشک بودند، محیطش به کفایت آزار دهنده و کم نور بود... بزرگ و یکدست زیر نور مهتابی های کم سو... با لبخندی خشک و ماسیده بر لبانشان پاسخت را می دادند، سربازها هم از ترس بالا دستی ها نفر بعدی را از روی کفش هایش می پذیرفتند،

قدم زدن خیابان ها، شاید برای آخرین بار

فکر میکنم که شاید دلم برایش تنگ شود، پاییز تهران را، نمیدانم...

شلوغی و بی نظمیش

فقر و بوی تن های حمام نکرده

نگاه های رهگذران و ارامش عجیبی که آسفالت خیابان های جنوب تهران دارد،  خیلی خوب و دوست داشتنی است، بماند که از عصمت و طهارت تا کیف و جیبت را باید مراقب کنی که نبرند، اما باورم اینست که پس نگاه ها، آجرهای ترمیم نشده ی دیوارها، دود و شلوغیش داستان و هیاهو نهفته است ، همه چیزش حرف دارد، شعور و بینش روزهایی که زندگی بر آن گذشته است.

 

رستوران مسلم و خط طویل و‌باریک نوبت دهی تا بالای پله های برعکسش، وقتی از دخترک‌ روبرو‌ پرسیدم که منتظر کسی است نگاهی به دستانش کردم و فکر کردم که شاید غذا از گلویم پایین نرود، دو سه بار که لبخند زد و دزدکی نگاهم کرد مهربانی آش را پذیرفتم، چلو ماهیچه اش را تعارف زد و پس از تشکر من مشغول خوردن شد.

از همین لوکیشن که نشسته ام به راحتی می‌توان یک فیلم سینمایی با ژانر اجتماعی ساخت، 

از مردها و زن های تازه محرم شده گرفته تا دخترک کپل لوسی که جا برای نشستن میخواست... 

هر ‌ ثانیه یکی با صندلیم برخورد می‌کند، و روسریم را می کشد و مجبور می شوم راست و ریسش کنم....

خانم بغلی میگوید زشت ولی با نمک است، فکر‌ میکنم مرا می گوید.... 

خوب شد نمک چاشنی صورتم شد تا کسی نگاهم کند و نظری کارشناسانه بدهد...

 

 

پ.ن

باید بیشتر بنویسم

 

دل نوشت

چقدر حرف هست و من فقط سکوت می کنم،

آمدنت را سکوت کردم، رفتنت را.... وقتش که برسد آتش خاطرات را در سکوت به نظاره مینشینی...

 

(: Pegah ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان