وقتی نور را خوب می شناسی میتوانی از تاریکی بنویسی، می شوی پیامبر تاریکی، میخزی در کنج آرامشت، اخر تاریکی اصلا بد نیست، همین نور باعث شد که زیبایی و زشتی پدید اید، همین نور ارزش لمس کردن ها و قدردانی ها را کم کرد؛ اصلا تاریکی خیلی هم خوب است، بدون نور نمیفهمی چقدر اتاقت کوچکاست، چقدر پیر شده ایی، یا چقدر چین و چروک به پوست صورتت اضافه شده، اصلا کوری!؟ یا فقط نمیبینی.... در تاریکی وقت آن را داری که به دلتنگی ها ودلبستگی هایت رجوع کنی، دلت تنگ شود برای احساسات در پس سر مانده ی روشنایی هایت...
پ.ن
سال دارد تمام می شود و من، دلم برای هیچ یک از روزهای گذشته نمیتپد.