خاطرات یک قد بلند🍁


The Diaries of a Magniloquent Queen

21 آذرماه 95

نوشتن یک متن 500-600 کلمه ایی خیلی راحت تر از پیدا کردن موضوع برای وراجی هاست، همیشه می نویسم و بعد، ده دیقه دست زیر چانه می مانم و فکر میکنم که چطور به اخطار :"این فیلد نمی تواند خالی بماند" رسیدگی کنم، اخر سر هم بی ربط ترین تاپیک ممکن یا قسمتی از نوشته متن را کپی و پیست می کنم...


هزار و صد و بیست مرتبه از صبح به لوگوی جندی شاپور نگاه کردم و با خودم فکر کردم که ماندن یا رفتن! مساله چیست؟ و به تصمیم خیلی کلی میرسم اینکه من و امور بین الملل این شرکت هیچ ربط و ارتباطی باهم نداریم، حداقل من و مدیرم به مقدار زیادی فاصله برای کارکردن نیاز داریم،...

کم کم فصل پاییز و عاشقی هایم تمام می شود،
فصل امتحانات اخر ترم و تافل و دردسرهای دانشمندی من...


پ.ن

اخر سر تصمیم گرفتم موضوع را با تاریخ و روز بنویسم و خودم را از شر خیال بافی راحت کنم.

با این همه شلوغی و دغدغه های زندگی آنجا همه چیز غیر قابل هضم میشود که باید دیگران برای زندگیت تکلیف تعریف کنند.


(: Pegah ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان